نقد و بررسی
کتاب روزی که عمه خورشید مرد
کتاب روزی که عمه خورشید مرد
روزی که عمه خورشید مرد، این رمان با مرگ عمه خورشید که یکی از دختران ارباب مازندرانی بوده آغاز می شود.
برای مشاهده کتاب های بیشتر با موضوع رمان و داستان کلیک کنید.
گزیده از کتاب کتاب روزی که عمه خورشید مرد:
او که با برادرش رستم و خانواده ی او یعنی اشرف السلطنه و ثریا و سهراب در یک خانه زندگی می کرد, اما به دستور اشرف السلطنه همسر برادرش که زنی مستبد,مغرور و خودخواه و حیله گر است در اتاقی انتهای باغ آن خانه ی بزرگ زندگی می کند. اشرف السلطنه با زدن انگ دیوانگی به او , از معاشرت نوکران و کلفت ها و شوهر و فرزندانش با او جلوگیری می کند.تا اینکه خبر مرگ او را یکی از کلفت های خانه می آورد. پس از مرگ او سهراب که عمه اش را دوست داشته ناراحت است اما مادرش برای تصاحب اموال او نقشه کشیده است.عمه خورشید قبل از مرگ دفترچه ای را به نوکر خانه می سپارد و از او می خواهد تا ان را به دست سهراب برساند. سهراب برای خواندن آن دفترچه باید به بیست سالگی برسد اما او اکنون چهارده ساله است.شخصیت محوری داستان سهراب است.و ماجراها حول محور او نظم می یابند و به پیش می روند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.