نقد و بررسی
کتاب کاهن معبد جینجا
کتاب کاهن معبد جینجا
این کتاب شرح سفرنامه وحید یامین پور به کشور آفتاب تابان «ژاپن» است.
بخشی از مقدمه کتاب کاهن معبد جینجا:
ژاپن ناشناخته و جادویی قرنهاست به اصالت و افتخار شهره است و به خون سرخی که از خنجر شرافت سامورایی مغرور میچکد و به گلهای فریبنده نقش بسته بر کیمونو که تن تسلیم و نجیب زنانش را میپوشاند و به قلبهای مطیعی که بر خدایگان و وطن سجده میبَرد و به چشمان کشیده ظریفی که نمیتوان به عمق آن راه یافت و به سکون و آرامشی که در نوشیدن چای سبز لانه کرده است.
ژاپن گاه خشمگین و خونریز، گاه آرام و خندان، گاه سرد چون زمهریر قلّه فوجی و گاه میدانی قلب ژاپن چیست؟ شکوفه گرم و شاعرانه آنچنان که لافکادیو هرن آن را ستود. گیلاسی کوهی که عطرش را در آفتاب صبح میگستراند اصالت، شرف و افتخار، قرنها چون جواهری با خنجر جنگجویان در جان معابد جینجا محافظت شد. درست همان زمان که بالزاک در باباگوری و بر شرف و اصالت فرانسویاش گریست و تولستوی در مرگ ایوان ایلیچ ارزشهای روسیاش را به خاک سپرد.
ژاپن همچنان در شعر شاعرانِ شیفته آفتاب، رؤیای رومانتیک مردانِ ستبرسنگی بادشنهای در پهلو و زنان نازکتراش خاموش با بادبزنی پرنقش و نگار باقی بود؛ حتی پس از گشوده شدن دروازه جهنمِ غرب بر روی این باغ اصیل شرقی که آغاز تغییر بود. تغییر تدریجی زمین و زمان، انسان و سیاره، آنچنانکه نیکوس کازانتزاکیس مرثیهاش را بر این تغییر خوانده و و بر آن گریسته: همراه با مسیحیتشان، اروپاییان تفنگ و سفلیس و توتون و تجارت بردهشان را نیز بدین سرزمین بکر بردند. تمدن غربی ریشههای خود، بازرگانان بی انصاف، دزدان دریایی فرنگ، ربایندگان زنها و دائمالخمرها را همه جا گسترد.
قرنها بعد، من در جستجوی شرف و اصالت اسطورهای سرزمین آفتاب تابان، از ایران، از قلب کهن سرزمین عرفان، هنر و ادب ره سپردهام؛ با این آرزوی پنهان شده در تودرتوی خاطراتم که هرچه به شرق بروی، اشعه درخشانتری از خورشید بر جانت خواهد نشست.
.
Nima –
این کتاب حتما باید خونده بشه,چه با اعتقاد چه بدون اعتقاد,واقعا توانایی این رو داره که ادم رو منقلب کنه,هیچ نظری ندارم که راست یا دروغ است ولی با این وجود فکر به اینکه شاید واقعا درست باشه میتونه ادم رو متحول کنه,بنظرم یه جاهایی رو بزرگنمایی کرده ,برای مثال قسمتایی که میگفت شخص معجزه داشت,چون یه جور خاصی بود و انگار یهو گوینده حرف تغییر میکرد و اون حرف رو دیگه شخص نمیزد بلکه نویسنده میزد به اضافه اون قسمت که درباره جنها بود
MareamAhmadi –
این حرفها اصلا مورد اعتماد نیست دانشمندان ما کارهای بزرگتری میکردند به قول ابو نصر فارابی که گفته “ما حکیم را حکیم نمیدانیم مادام که نتواند روح را از بدن خود خارج کند” خود فارابی حکیم بوده و چنین قدرتی را داشته ولی علوم خود را از طریق شهود بیان نکرده بلکه از عقل و منطق استفاده کرده واضح است که تخلیه اختیاری روح بسیار مهمتر از مرده بودن در ۵۰ ثانیه است
Darya –
کتاب هایی مثل این کتاب یکیشون سفر روح هست و باورم نشد و خیلی عجیب بود .
MAhdi –
سلام با پدرم عهد کرده بودم که هر کدام که زودتر سیاره زمین را ترک کردیم به خواب آن دیگری که هنوز اسیر کره خاک هست بیاید و از آن طرف اطلاعاتی در حد امکان بدهد. خوابهای زیادی در این ۷ سال که پدر سفر کرد ( و انشاء الله به سلامت به مقصد رسیده ) دیده ام و در گروهی که اقوام و دوستان هستند تعریف کرده و بسیاری از این رویاها همانطور که پدرم.
گمنام –
آیت الله خزعلی ره در عالم خواب گفته بودند وقوع پیدا کرد. اما پس از خواندن این کتاب دیدم آن چه در عالم رویا دیده ام از شرایط زندگی برزخی و جسم اثیری و …. در این کتاب و از زبان آنها که در کما بوده اند دقیقا آمده و . بنده که بیماری قلبی و فیبروز ریه دارم این کتاب آنقدر در مسیر آگاهی و سیر به سوی خدای مهربان کمکم کرد که دیگر برای شفای ریه و قلبم دعا نمیکنم فقط برای او شعر میخوانم که : ای هفت گردون مست تو ما مهره ای در دست تو وقتی خیلی حس میکنم دلم را از شادی لبریز کرده و خدای خوب و زیبا و فرمانروای کهکشانهای کران ناپیدا با من خاک نشین میخواهند نجوا کنند ناخودآگاه دستم به سوی کتاب رفیق ۷۰۰ ساله ام حافظ شیرازی میرود و او جل جلاله از لسان الغیب با من بی سر و پا سخن میگوید و اغلب سحرهاست که این تفالها با نیت تطابق کامل دارد.
مهدی –
آیت الله خزعلی ره در عالم خواب گفته بودند وقوع پیدا کرد. اما پس از خواندن این کتاب دیدم آن چه در عالم رویا دیده ام از شرایط زندگی برزخی و جسم اثیری و …. در این کتاب و از زبان آنها که در کما بوده اند دقیقا آمده و . بنده که بیماری قلبی و فیبروز ریه دارم این کتاب آنقدر در مسیر آگاهی و سیر به سوی خدای مهربان کمکم کرد که دیگر برای شفای ریه و قلبم دعا نمیکنم فقط برای او شعر میخوانم که : ای هفت گردون مست تو ما مهره ای در دست تو وقتی خیلی حس میکنم دلم را از شادی لبریز کرده و خدای خوب و زیبا و فرمانروای کهکشانهای کران ناپیدا با من خاک نشین میخواهند نجوا کنند ناخودآگاه دستم به سوی کتاب رفیق ۷۰۰ ساله ام حافظ شیرازی میرود و او جل جلاله از لسان الغیب با من بی سر و پا سخن میگوید و اغلب سحرهاست که این تفالها با نیت تطابق کامل دارد.
Mani –
من کلا سفرنامه خیلی دوست دارم از خوندن این سفرنامه هم لذت وافر بردم با این حساب این کتاب دوتا مشکل داشت اول اینکه عکسها رنگی نبود و دوم اینکه نویسنده بیشتر روی بدیها و اشکالات ژاپن تمرکز کرده بود یعنی شما اگه عاشق ژاپن باشید با خوندن این کتاب شاید دیگه دوست نداشته باشید به ژاپن حتی فکر کنید:))) ولی خوندنش لازم بود چون دروغ نبود و واقعیت بود حتی بدی هاش ! تو بقیه کتابها هم در مورد سخت گیراییهای ژاپن مطالب مختلفی خوندم پس پیشنهاد میکنم?
Sara –
کتاب خیییییییییبییلی خیییییییییییلی خوبیه ، حتما بخونید
Baran –
واقعا خیلی زیبا ، دلنشین وجذاب بود
توصیه ی من به همه مردم اینه این کتاب رو حداقل یک بار مطالعه کنید و براش وقت بزارید، ارزششو داره.
Ghazal –
انقدرجذاب و خواندنی بود که توی یک صبح تا عصر همشو تموم کردم و دلم نمیومد کتابو زمین بذارم از کتابهایی که ادم حیفش میاد تمومش کنه
Nazanin –
چه کتابی بودبه شدت خوش دست وخوش خوان و هر چی خوش بگم کم گفتم .وبسیاااااااارجذاب