سبد خرید 0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

معرفی بهترین کتاب‌های شهدای مدافع حرم 1

شهدای مدافع حرم

معرفی گلچینی از بهترین کتابها در مورد شهدای مدافع حرم

 

در این مقاله با 5 کتاب از بهترین کتابهای شهدای مدافع حرم آشنا می‌شویم. شهدای مدافع حرمی که اگر در آن‌سوی مرزها پنجه در پنجه اهریمن نمی‌انداختند، بقول مقام معظم رهبری حفظه الله باید در شهرهای خودمان با آنها درگیر می‌شدیم.

 

 

شهدای مدافع حرم

پاییز پنجاه سالگی به قلم فاطمه بهبودی، روایت همسر شهید مدافع حرم شهید محمد جمالی است. شهید جمالی، از فرماندهان لشکر ۴۱ ثارالله و از هم رزمان سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بوده که در ۱۳۴۲ در شهربابک کرمان به دنیا آمد و در آبان ۹۲ در حومه دمشق، شهد شیرین شهادت را نوشید.

این کتاب با عنایت و پیگیری های سید شهدای محور مقاومت، حاج قاسم سلیمانی تدوین و توسط انتشارات خط مقدم به چاپ رسیده است.

دهه ی فاطمیه ،فروردین 1392 ، بنا بر روال همه ی سالهای بعد از جنگ ، به مجلس عزاداری خانه ی سردار سلیمانی رفت . رسم حاج قاسم است که دم در می ایستد و خودش به مهمان ها خوشامد می گوید . شب که به خانه آمد ، گفتم : ” چه خبر شده که توی پوست خودت نیستی

گفت: حاج قاسم پرسید ” چه کار میکنی گفتم هیچی ؛ بیکارم . گفت : میخوای بری سوریه گفتم : از خدامه

میخوای بری سوریه چه کار کنی

گفت: منطقه نا امنه و غیر نظامی ها برای دفاع میرن .

تازه آن روز فهمیدم در سوریه جنگ است . گفتم : محمد تو وظیفه ات را انجام دادی ؛ کجا میخوای بری هشت سال جنگ کم بود مبارزه با اشرار حالا پاشی بری سوریه

برای مشاهده اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

 

2- کتاب شهید نوید

 

شهدای مدافع حرم

کتاب شهید نوید نوشته مرضیه اعتمادی است. کتاب شهید نوید که نشر معارف منتشر کرده است روایتی از زندگی شهید مدافع حرم نوید صفری است.

درباره کتاب شهید نوید

شناخت شهدای مدافع حرم برای نسل امروز بسیار مهم است. نویسنده در این کتاب به روایت خودش کلید بهشت را یافته است و آن را در اختیار مخاطبان قرار داده است. با این کتاب روایتی جذاب و واقعی می‌خوانید از زندگی مردی بزرگ و فداکار .

بخشی از کتاب شهید نوید

حواسش به همه بود. مثلاً می‌دید خواهرش ناراحت است و حرف نمی‌زند، می‌رفت کنارش، آن‌قدر می‌پرسید چطوری و چه مشکلی داری تا به حرفش می‌آورد و حالش را خوب می‌کرد. خواهرش را خیلی دوست داشت. وقت ازدواجش که با هم رفته بودیم تحقیقات محلی، ول‌کن قضیه نبود. از تک‌تک کاسب‌های محل در مورد دامادم، پرس‌وجو کرد. من دیگر خسته شده بودم و می‌گفتم بیا برگردیم، ولی نوید نه. آن‌قدر شما را دوست داشت که دلش می‌خواست توی همهٔ کارهایش به شما شبیه باشد. همین دوست‌داشتن خواهر را هم از شما یاد گرفته بود.

حواسش همیشه به همه‌چیز و همه‌کس بود، الا به جیب خودش. یک بار اتفاقی فیش حقوقی‌اش را دیدم. ته‌ماندهٔ پولی که دستش را می‌گرفت هفتصدهشتصد تومان بود. گفتم: «تو با این حقوق چطور می‌خوای زن بگیری و زندگی تشکیل بدی؟» مثل همیشه خندید و گفت: «برکتش زیاده، غصه نخور بابا.» راست هم می‌گفت. بعد ازدواج که می‌خواست خانه بگیرد، پول‌هایش را که با خانمش گذاشتند روی هم به‌اندازهٔ یک خانهٔ نقلی سرمایه داشت.

پولش را نگه نمی‌داشت. یا خرج کارهای خیر می‌کرد یا می‌رفت زیارت. اهل گفتن نبود. ما هم خبر خیلی از کارهای خیرش را بعد شهادتش فهمیدیم. می‌رفت وسایل قسطی برمی‌داشت و می‌داد به خانواده‌های نیازمند، هرماه قسط این وسایل را از روی حقوقش کم می‌کردند. بچه‌های بی‌بضاعت را جمع می‌کرد و می‌برد پابوس امام‌رضا. خودش آنجا برایشان آشپزی می‌کرد. بچه‌ها را می‌برد حرم، برایشان حرف می‌زد، نصیحتشان می‌کرد. اهل گیردادن و تذکرهای مستقیم نبود. با بچه‌های کم‌سن‌وسال‌تر از خودش دوست می‌شد. از روی رفاقت نصیحتشان می‌کرد. توی سفر سخت نمی‌گرفت. همیشه خوش‌سفر بود. دامادم می‌گفت توی همین سفرهای مشهد هم بساط شوخی و خنده‌اش به راه بوده. می‌گفت غروب‌ها قابلمه یا سینی می‌گرفته دستش و ضرب می‌گرفته و برای بچه‌ها شمالی می‌خوانده. دلش را به دل بچه‌ها نزدیک می‌کرد. چقدر دلم برایش تنگ شده!

من به نوید این حرف‌ها را می‌زدم، نصیحتش می‌کردم که پس‌انداز کند؛ ولی خودم وقتی ازدواج کردم هیچ پس‌اندازی نداشتم. بیست‌ودو سالم بود. تازه سربازی‌ام تمام شده بود. دیپلمم را گرفته بودم و از روستای پدری‌ام طلابر آمده بودم تهران برای کار که پاگیر تهران شدم.

شاید به‌خاطر تجربه‌های سخت و تلخی که خودم داشتم به نوید نصیحت می‌کردم پولش را ذخیره کند. اوایل ازدواج مشکلات مالی داشتیم. زندگی‌مان سخت می‌گذشت. یک اتاق کوچک توی خیابان پیروزی اجاره کرده بودیم. امکانات کمی داشت. حمام نداشت اصلاً. زمانهٔ بدی بود. اوضاع مملکت به هم ریخته بود. بیشتر مردم زندگی سختی داشتند.

روز و شب همه گره خورده بود به تظاهرات و تیراندازی و فرارو… . یادش به‌خیر، جمعه‌ها که نباید سرکار می‌رفتیم با پسرعمویم حکمت، می‌رفتیم تظاهرات. خوش به سعادتش. او هم مثل نوید من عاقبتش ختم به شهادت شد.

برای مشاهده اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

 

3- کتاب سه نیمه سیب

خاطرات مادر شهیدان مدافع حرم مصطفی و مجتبی بختی

 

شهدای مدافع حرم

محمد محمودی نورآبادی، نویسنده،‌ در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به نگارش کتاب جدیدش گفت: کتاب «سه نیمه سیب» عنوان فعلی این اثر است که به ماجرای دو برادر شهید مدافع حرم در سوریه با نام‌های مصطفی و مجتبی می‌پردازد.

وی ادامه داد: این دو برادر ایرانی و ساکن قاسم‌آباد مشهد هستند که هرچه تلاش می‌کنند تا از طریق راه‌های قانونی به سوریه بروند، به نتیجه نمی‌رسند؛ در نهایت در سال 94 در پوشش مدافعان افغانستانی با نام‌های بشیر و جواد رضایی راهی سوریه شده و بعد از چند ماه در یک زمان به شهادت می‌رسند.

نویسنده کتاب «سه نیمه سیب» افزود: این دو شهید بعد از شهادت با همان نام‌های مستعار وارد ایران می‌شوند. وقتی مسئولان پیگیر آدرس خانواده این دو شهید می‌شوند متوجه می‌شوند که آدرسی که آنها قید کرده‌اند، اشتباه است. در نهایت با اطلاعاتی که از گوشی همراه یکی از این دو برادر استخراج می‌کنند، شماره‌ای از خانواده می‌یابند و به آنها اطلاع می‌دهند.

محمودی نورآبادی با بیان اینکه ماجرای این دو برادر، عجیب و جذاب است، گفت: من تاکنون مشغول جمع‌آوری خاطرات از این دو برادر بودم، اما قرار است کتاب در قالب داستان نوشته شود.

وی درباره علت نامگذاری این کتاب نیز توضیح داد: یکی دیگر از برادران این دو  شهید در ابتدای انقلاب توسط یکی از پزشکانی که اعتقادی به انقلاب نداشت و تلاش کرد تا تعدادی از نوزادان را به شهادت برساند، به شهادت رسید.

مولف : محمد محمودی نور آبادی

ناشر : انتشارات خط مقدم

برای مشاهده اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

 

4- کتاب لبیک یا زینب 1

 

شهدای مدافع حرم

و اینک بعد از گذشت 1333 سال از آن واقعه عاشورا دوباره یزید و یزیدیان با نامی جدید و در قالبی مدرن تر از سراسر جهان سپاه جمع کرده اند. و این بار نه تنها قصد هتک حرمت مقدسات و نوامیس بلکه نیت درهم پیچیدن بساط اسلام ناب محمدی علی الخصوص مکتب تشیع را  دارند. اما نه دیگر اینجا کربلاست و نه ما مردم کوفه و نه زمان سال 61 هجری. محبان اهلبیت علیهم السلام با شنیدن اخبار مربوط به یورش این ابلهان از دیار خود هجرت نموده و زندگی را به امان خدا سپردند تا بغض تمام انچه را که در کربلا اتفاق افتاد با نام « مدافعان حرم» بر سر اینان خالی نمایند. کتاب حاضر وصیتنامه پنجاه نفر از شهیدان مدافع حرم است که با ذکر تاریخ ولادت و شهادت به چاپ رسیده و هریک درس و نکته ای را گوشزد می کند. ولی موردی که در قریب به اتفاق این 50 وصیت نامه آمده تبعیت از ولی فقیه و گوش به فرمان ایشان بودن است.

در بخشی از وصیت نامه شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب محمد هادی ذوالفقاری وصیت می کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد, ببرند امام رضا صلوات الله علیه طواف بدهند و برگردانند و همین طور نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند. و دوست دارم نزدیک امام باشم و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره , مثل تربت بگذارند داخل قبر من, مثل حسینیه شود. و اگر شد جایی که سرم می خورد به سنگ لحد, یک اسم حضرت زهرا بگذارند که اگر سرم خورد آخ نگویم و بگویم یا زهرا صلوات الله علیها. بالای سر من روضه و سینه زنی بگیرید و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار گیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یا حسین صلوات الله علیه بگویید. و برای من مجلس عزا نگیرید, چون من به چیزی که می خواستم رسیدم و برای امام حسین صلوات الله علیه و حضرت زهرا صلوات الله علیها مجلس بگیرید و گریه کنید. و رو به قبله صحیح دفن کنید, چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است, یعنی العبد الحقیر المذنب و یا مثل این; پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

برای مشاهده اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

 

5- کتاب لبیک یا زینب 3:مرتضی و مصطفی، خاطرات خود گفته‌ی شهید مدافع حرم مرتضی عطایی (ابوعلی)

 

شهدای مدافع حرم

مصاحبه‌گر : علی اکبری مزدآبادی

تحقیق و تنظیم کتاب : علی اکبری مزدآبادی

ناشر کتاب : یا زهرا (سلام الله علیها)

سال نشر : 1396

تعداد صفحات : 336

کتاب «مصطفی مرتضی» در رابطه با خاطرات شهید مرتضی عطایی منتشر شده است.

شهید مرتضی عطایی، از شهدای مدافع حرم است که سال 95 همزمان با روز عرفه به شهادت رسید. کتاب حاضر حاصل گفت وگویی است که پیش از این با شهید صورت گرفته است.

به گفته‌ی نویسنده؛ عنوان کتاب به دوستی شهید عطایی با شهید صدرزاده اشاره دارد.

برای مشاهده اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

برای مشاهده کتاب های بیشتر با موضوع مدافعان حرم کلیک کنید.

برگشت به بالا
خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی با تخفیف و ارسال سریع