این رود سیال تاریخ، این ،عرفان است
شروع کتاب روش نقد(نقد مکتبها) عرفان این جمله است و از اصالت عرفان اصیل در نزد استاد خبر میدهد اما با طلوع جنبش دینی به رهبری عارف واصل امام خمینی (ره) گرایشان به سلوک معنوی و همان عرفان گسترده شد و زمینه برای رهزنان و جریانهای موازی و عرفانهای نوظهور فراهم آمد و چه بسیار افرادی که علاقمند عرفان بودند و فریب خوردند پس جای یک نقد و بررسی اصولی و علمی خالی بود.
استاد راحل که خود عارفی شیدای حق بود در این کتاب نشان میدهد که حتی آگاهی و آزادی و عشق و قدرت و وحدت کافی نیست بلکه توحید آرمان اساسی عرفان است و وحدتی بین فقر مطلق (انسان) و غنای مطلق (خدا) نیست و اتحاد و حلول و ادعاهای فریبنده برخی مدعیان عرفان، مخالف عرفان اصیل است.
در این نقد حتی روشهای صوفیانه مثل ریاضت و تلقین زیر تیغ تیز نقد میروند و عقیدهها و انگیزهها بررسی میشوند و معلوم میشود که اینها اسیر قدرتهایند و حال آنکه عارف حقیقی امیر قدرت خویش است.
او در مناظرهای جدی با برخی از قطبهای دراویش نکات ظریفی را افشا میکند و مترهایی روشن به دست میدهد که بهراحتی عرفانهای نوظهور نیز رنگ میبازند و نیرنگشان برای مشتاقان عرفان حقیقی تبیین میگردد.
مارکسیسم و کمونیستها با انسجام تفکر سازمانیافته که حتی نظریهها، مثل تکامل داروین را در منظومه فکری خود جای میداد، پرچمدار مبارزه گردید. آنان دچار چنان غروری بودند که دیگران را حتی به بازی نمیگرفتند.
خوشبختانه اما تفکر فلسفی اسلام آنقدر توانمند بود که توانست تمامقد در برابر آنان پایداری کند و حتی نقاط ضعفشان را آشکار سازد .
استاد در این کتاب چنان تفکر ماتریالیستی را توضیح میدهد که شاید خودشان هم تعجب کنند.
ایشان همه ابعاد مارکسیسم، یعنی جهانبینی، ایدئولوژی ، فلسفه تاریخ و نظام اقتصادی و روش انقلابی آنان را به نقد کشید .
آنها حیات را ماهیتی مادی میدانستند اما استاد با شکار جملاتی از خود آنان اشکال نظریه را روشن میکند چنانکه از کتاب حیات، منشأ و تکامل اُپارین این جمله را میآورد که حیات ماهیتی مادی دارد، اما خواص آن محدود به خواص ماده به صورت عامش نمیشود (ص88 کتاب)
اصول تفکر مادی مثل تضاد، اصل تحول و تأثیر متقابل و جهش (موتاسیون) به زیبایی نقد میخورند و بنیان سستشان ، با اصل ترکیب و وابستگی ماده آشکار میشود.
البته او بین فلسفه اسلامی و فلسفه مسلمین فاصله میگذاشت همانطور که بینی اخلاق اسلامی و اخلاق مسلمین تفاوت زیادی هست اما هرگز برخورد توهینآمیز با فلسفه نداشت چنانکه مینویسد: آنچه وضعیت فکری امروز من است در این خلاصه میشود که بینش علمی بر اساس تجربه و بینش فلسفی بر اساس استدلال و بینش عرفانی بر اساس شهود همه و همه محتاج بینش دینی هستند. همانطور که مذهب به علم در هدف و انگیزه و شکلبندی جهت میدهد همانطور بر فلسفه و عرفان اثر میگذارد و یقین و شهود این دو را راه میبرد. من درحالیکه برای این سه حرمتشان را قائلم، محدودیتشان را هم باور کردهام و این است که به وحی روی آوردهام.
در این کتاب ضمن توضیح زیبایی از اگزیستانسیالیزم سارتر به طرح شناخت انسان و جهان از نگاه وحی میپردازد
درک حضوری برای آغاز شناخت و بهجای قانون دکارت و عصیان کامو سپس روش شناخت در سه مرحله
درک وضعیت
درک تقدیر
درک ترکیب، منظری نو و مبتنی بر آموزههای خالص دین است که باید مرور کرد
و برای شناخت جهان با طرح سؤالاتی اساسی روبرو هستیم
آیا جهانی بیرون از ذهن هست؟
این جهان آیا با قانونمندی ، جمال و زیبایی و نظام همراه است یا پوچ و باطل و ناحق است؟
پاسخهایی هست که نقطه ابهامی باقی نمیگذارد و غنای بیبدیل فلسفه اسلامی آشکار میگردد.
کتاب نقد مکتبها در پنج مجلد انتشار یافته است. در این مجموعه پس از بررسی مفهوم و ضرورت “نقد”؛ به معیار و روش های نقد پرداخته شده و سپس هدف ها، مکاتب، آدم ها و عمل ها، از راه های گوناگونی، مورد انتقاد قرار گرفته اند.
برای مشاهده کتاب های بیشتر با موضوع سیاسی اجتماعی کلیک کنید.
جلد اول این مجموعه به مفهوم نقد و ضرورت و معیار آن و سپس به روش نقد اهداف بر اساس: “سنجش اهداف با خودم” و “سنجش آنچه که یک هدف می دهد با آنچه که می ستاند”، صحبت شده هم چنین از نقد مکتبها بر اساس: نیازها و طرح کلی یک مکتب و نقش تاریخی و اثر علمی آن گفت و گو شده است.
جلد دوم روش نقد به نقد مکتبها بر اساس آرمان ها پرداخته و پس از توجه دادن به آرمان ها و طرح ریزی آنها، به نیازها و پایه هایی که آرمان ها بر آن استوار می شوند، اشاره می شود. به این نکته که رفاه و عدالت به بیشتر از غریزه نیاز ندارند و آگاهی و تکامل به چیزی فراتر از فکر و عقل نیاز دارد، توجه داده می شود. سپس از مفهوم آزادی، تاریخ کوتاهی از آزادی خواهی و گام های انسان برای رسیدن به آن و شکل ها و عوامل و نقش های آزادی توضیحاتی داده می شود.
جلد سوم به نقد آرمان آگاهی و عرفان اختصاص دارد. اینکه چه انگیزه هایی انسان را به سوی منبع نور و هدایت پناه داده و چه در اهدافی که این جریان را به همراه داشته و چه در شکل های تاریخی این جنبش می پردازد. همچنین از مزایا و آفت هایی که در طول زمان بین مکاتب ذوقی و عرفانی وجود داشته است سخن می گوید.
جلد چهارم در این نوشتار با توجه به آرمان “تکامل” و مفهوم گسترده و وسیع آن، به تحلیل مارکسیسم پرداخته و آن را از ماده تا حیات، تا شعور، تا انسان ابتدائی، تا انسان تاریخی و تا انسان انقلابی پیش برده و سپس با پذیرش اصول دیالکتیک به نقد آن تحلیل پرداخته و نهایتا کلیت این اصول را به نقد و بررسی کشانده است.
جلد پنجم، در این نوشته نیز با توجه به آرمان “تکامل” به تحلیل و نقدی از اگزیستانسیالیزم می پردازد و با مطرح کردن اندیشه هایی از هایدگر و سارتر، به جمع بندی این افکار و سپس تحلیل و نقد مکتبها می پردازد.
کتاب روش نقد(نقد مکتبها) در پنج مجلد انتشار یافته است. در این مجموعه پس از بررسی مفهوم و ضرورت “نقد”؛ به معیار و روش های نقد پرداخته شده و سپس هدف ها، مکاتب، آدم ها و عمل ها، از راه های گوناگونی، مورد انتقاد قرار گرفته اند.
جلد اول این مجموعه به مفهوم نقد و ضرورت و معیار آن و سپس به روش نقد اهداف بر اساس: “سنجش اهداف با خودم” و “سنجش آنچه که یک هدف می دهد با آنچه که می ستاند”، صحبت شده هم چنین از نقد مکتبها بر اساس: نیازها و طرح کلی یک مکتب و نقش تاریخی و اثر علمی آن گفت و گو شده است.
جلد دوم روش نقد به نقد مکتبها بر اساس آرمان ها پرداخته و پس از توجه دادن به آرمان ها و طرح ریزی آنها، به نیازها و پایه هایی که آرمان ها بر آن استوار می شوند، اشاره می شود. به این نکته که رفاه و عدالت به بیشتر از غریزه نیاز ندارند و آگاهی و تکامل به چیزی فراتر از فکر و عقل نیاز دارد، توجه داده می شود. سپس از مفهوم آزادی، تاریخ کوتاهی از آزادی خواهی و گام های انسان برای رسیدن به آن و شکل ها و عوامل و نقش های آزادی توضیحاتی داده می شود.
جلد سوم به نقد آرمان آگاهی و عرفان اختصاص دارد. اینکه چه انگیزه هایی انسان را به سوی منبع نور و هدایت پناه داده و چه در اهدافی که این جریان را به همراه داشته و چه در شکل های تاریخی این جنبش می پردازد. همچنین از مزایا و آفت هایی که در طول زمان بین مکاتب ذوقی و عرفانی وجود داشته است سخن می گوید.
جلد چهارم در این نوشتار با توجه به آرمان “تکامل” و مفهوم گسترده و وسیع آن، به تحلیل مارکسیسم پرداخته و آن را از ماده تا حیات، تا شعور، تا انسان ابتدائی، تا انسان تاریخی و تا انسان انقلابی پیش برده و سپس با پذیرش اصول دیالکتیک به نقد آن تحلیل پرداخته و نهایتا کلیت این اصول را به نقد و بررسی کشانده است.
جلد پنجم، در این نوشته نیز با توجه به آرمان “تکامل” به تحلیل و نقدی از اگزیستانسیالیزم می پردازد و با مطرح کردن اندیشه هایی از هایدگر و سارتر، به جمع بندی این افکار و سپس تحلیل و نقد مکتبها می پردازد.
استاد مینویسد: امروز هم بهطور طبیعی هجوم شبهات گسترده شده، چون بهاندازه اهمیت و ارزش و رشد گسترش حرکت اسلامی ناچار شیاطین آتش تهیه بیشتری تهیه میکنند و جبهههای جدیدتری میگشایند. و این هجوم در سه عنوان جمع میشود
شبهه (برای ذهن) شهوت (برای دل) بدعت (در عمل)
درعینحال اما استاد در نقد مکتبها با دستی پر آمده و نقد فلسفه غرب در خداشناسی و موارد دیگر را مطرح و پاسخ داده و یا تعلیقه زده است.
گرچه خواننده اگر اصل کتابها را نخوانده باشد ممکن است کمتر چیزی دستگیرش شود اما پاسخها روشن هستند.
برخی عناوین کتاب عبارتند از: برهان وجودی
برهان علت و معلولی
برهان وجوب و امکان
برهان نظم
برهان معجزات
فرآیند فهم متون
پیش فهم یا پیش دانسته مفسر و درو هرمنوتیکی
وحی خداوند و دانش انسان
پیش فهمهای فقیهان
تحول مفاهیم مذهبی در بستر زمان