شادی چیست و شادترین آدمهای دنیا چه ویژگیهایی دارند که اغلبِ ما از آن محرومیم؟ شاد بودن یا نبودن یک انتخاب است و تعریف آن را باید در خودتان جستوجو کنید. شادی احساسی درونی است و برای هر کسی، معنای متفاوتی دارد، همانطور که برای جان لنون در کودکی، شادی تعریف خاص خودش را داشت:
«وقتی پنج ساله بودم، مادرم همیشه میگفت شادی کلید زندگی است. وقتی به مدرسه رفتم، پرسیدند دوست داری در آینده چه کاره شوی. در جواب گفتم: خوشحال. گفتند معنی سؤال را نفهمیدهام. من هم به آنها گفتم: شما معنی زندگی را نفهمیدهاید.»
طبق تئوری مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبتگرا، ۶۰ درصد از میزان شاد بودن ما انسانها به ژنها و محیط زندگی بستگی دارد و ۴۰ درصد باقیمانده، دست خود ما است.
سلیگمن، در یک سخنرانی تد (TED)، رضایت و شادی را اینگونه خلاصه کرد: «رضایت و شادی در این است که عالیترین تواناییهای خود را بشناسید و از آنها برای ارتقاء خودتان استفاده کنید.»
محققان زیادی مانند سلیگمن، زندگیشان را وقف تحقیق دربارهی هنر و علمِ «شادی» کردهاند. من نیز غرق عادتهای این شادترین آدمهای دنیا شدم و تصمیم گرفتم جالبترین آنها را با شما به اشتراک بگذارم.
۱. آنها از هر لحظهی زندگی لذت میبرند.
وقت گذاشتن برای زیباییهای زندگی که به چشم نمیآیند، شادیآور است. پس از کنار «گلهای سرخ» به سادگی نگذرید و آنها را ببویید. وقتی از این لحظات کوچک لذت ببرید، سطح آگاهیتان از اتفاقات پیرامون بالا میرود.
شادترین آدمها روی موضوعاتی تمرکز میکنند که توان کنترل آنها را دارند، مثلا شاد بودن در لحظه را انتخاب میکنند، حتی اگر حالِ واقعیشان خوب نباشد.
۲. ذهنیت آنها، ذهنیت رشد است.
به گفتهی کارول دوئک در کتاب «ذهنیت» (Mindset)، موفقترین و شادترین آدمها صاحب چیزی هستند که او آن را «ذهنیت رشد»، در مقایسه با «ذهنیت ثابت» در افراد دیگر، میخواند. از نظر فردی که ذهنیت ثابت دارد، صِرف موفقیت در کارها، اثبات هوش یا ارزش تلقی میشود، اما فردی که ذهنیتش ذهنیت رشد است، عاشق و شیفتهی چالش است و شکست، دلیلی بر نادانی یا بیارزشی او نیست، بلکه انگیزهای برای ارتقاء تواناییهای فعلیاش است.
دوئک پس از بیست سال تحقیق نتیجه گرفت آدمهایی که ذهنیت رشد دارند، رابطههایشان شادتر است، در کلاس موفقتر هستند و پشتکارشان در چالشها بسیار بیشتر است.
۳. آنها دور و برشان را از آدمهای شادی مثل خودشان پُر میکنند.
همانطور که جیم ران (Jim Rohn)، زمانی گفت:
«افکار هر انسانی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها می گذراند.»
شخصیتِ همنشینی که انتخاب میکنیم بر افکار، احساسات و مسیر زندگی ما اثر میگذارد. شاید این حرف سختگیرانه به نظر برسد، اما اگر میخواهید شادتر زندگی کنید، دور کردن آدمهای منفی از زندگیتان، ضروری است.
لازم نیست برای انجام این کار، مقابل آنها سینه سپر کنید و دعوا بهراه بیندازید، کافی است زمانی را که با آنها سپری میکردید، به تدریج کمتر کنید تا بتوانید روی پیشرفت خودتان تمرکز کنید.
۴. آنها رؤیاپرداز هستند.
«رؤیای من این است که چهار فرزند کوچکم روزی در کشوری زندگی کنند که آنها را نه به واسطهی رنگ پوست، که با جوهر شخصیتشان داوری کنند.» مارتین لوترکینگ
اگر برای آینده رؤیایی در سر نداشته باشید، فقط در گذشته زندگی خواهید کرد.
رؤیا هر چه باشد، چه سفر به دور دنیا، چه راهاندازی کسبوکار خودتان و چه فراگیری زبانی جدید، هنگام سختیها کمک میکند تا خوشبین باقی بمانیم.
مفهوم داشتنِ «مقصود» در زندگی، به ویژه در آسیای شرقی مرسوم است. در ژاپن، مفهومی وجود دارد به نام ایکیگای «ikigai» وجود دارد که معنی آن «دلیل بیدار شدن از خواب» است. نتایج تحقیق روی برخی از شادترین و کهنسالترین انسانها، نشان داده است که همهی آنها، هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب، هدف داشتند.
۵. آنها صبور هستند.
هر چه رؤیاهایتان بزرگتر باشد، صبرتان هم بیشتر میشود.
آدمهای شاد برای رسیدن به رؤیاهایشان صبور هستند. آنها روی مسیری که تاکنون برای رسیدن به هدف پیمودهاند و روی مسیرهای پیش رو تمرکز میکنند.
آنها باور دارند که میوهی صبر شیرین است و تا رسیدن به هدف، دست از تلاش برنمیدارند، فرقی نمیکند که این هدف، ارتقاء شغلی باشد یا ازدواج یا فراگیری یک مهارت جدید.
۶. آنها اوقاتی از روز را فقط به «خودشان» اختصاص میدهند.
«بله» گفتن به همه چیز، راهی به سوی بدبخت شدن است.
کمک کردن به دیگران مهم است، اما اگر به معنای فدا کردن زمان استراحت، رشد و پیشرفت «خودتان» باشد، به مرور زمان تهی میشوید و دیگر چیزی برای عرضه به دیگران نخواهید داشت.
همیشه نمیتوان موافق همه چیز بود، اگر اینگونه رفتار کنید، راه را باز میگذارید تا دیگران از شما سوءاستفاده کنند. باید حد و مرزهای روشنی را تعیین کنید تا جلوی این کار را بگیرید.
۷. آنها نه فقط برای نیازهای مادی، بلکه برای تجربه نیز هزینه میکنند.
ارزش مادی ماشینِ مدل بالایی که تازه خریدید، به محض بیرون آمدن از پارکینگ کم میشود. حالا این را با تجربه مقایسه کنید. تجربهها خاطراتی هستند که تا آخر عمر با شما میمانند.
شادترین آدمها ترجیح میدهند به جای خریدن تلویزیونِ صفحهتختی که بهندرت از آن استفاده میکنند، کوله پشتیشان را بردارند و دور آسیا سفر کنند. به گفتهی مارک چِرنو:
«هزینه کردن برای تجربه ما را به دو دلیل مهم خوشحالتر میکند: ۱. وقتی تجربیات بزرگ را به خاطر میآوریم، به مرور زمان در ذهنمان صیقل میخورند و به ارزششان افزوده میشود. ۲. تجربیات اغلب رویدادهایی اجتماعی هستند که ما را از خانه بیرون میکشند و به تعامل با دیگران وادار میکنند.»
۸. بیش از آنکه گیرنده باشند، بخشندهاند.
از آنجا که آدمهای شاد توانایی پیدا کردن فرصتها را در هر موقعیتی دارند، هر زمان که بتوانند به دیگران کمک میکنند.
آنها از جمعآوری کمکهای مالی برای یک خیریه و پول دادن به نوازندهی مستعدی که کنار ایستگاه مترو نوازندگی میکند، گرفته تا وقت گذاشتن برای گمشدهای که دنبال آدرسی میگردد، همواره به دنبال کمک رساندن به دیگران هستند.
شاید عجیب به نظر برسد، اما استنباط آدمهای شاد این است که برای شاد کردن خودشان است که به دیگران کمک میکنند.
۹. آنها از سختی نمیترسند.
به گفتهی پیتر کرامر (Peter Kramer) روانشناس، انعطافپذیری معجونِ ضدافسردگی است. آدمهای شاد میدانند چگونه پس از هر شکست، دوباره تلاش کنند. انعطافپذیری مانند محافظی در برابر سختیهای اجتنابناپذیر زندگی است که انسانها مجبور به رویارویی با آنها هستند. به قول یک ضربالمثل ژاپنی: «هفتبار هم زمین خوردی، برای بار هشتم بایست.»
تلاش، نشانهی پیشرفت است و آدمهای شاد با این باور زندگی میکنند. چرا؟ چون پاداش پیشرفت، بسیار بیشتر از زحمتی است که در راه رسیدن به آن متحمل میشوند.
۱۰. آنها دست از یادگیری برنمیدارند.
«بزرگ ترین دشمن دانایی، نادانی نیست، بلکه توهم دانا بودن است» استیون هاکینگ
استیون هاکینگ، علیرغم بیماری ALS (بیماری نورونهای حرکتی) به اکتشافات علمی مهمی دست یافت. افزون بر این، با وجود از دست رفتنِ تدریجی توانِ تکلم، یافتههای علمیاش را پس از بیماری نیز، با استفاده از صدای رباتیک، به گوش جهانیان رسانده است. همهی آدمهای شاد، مانند استیون هاکینگ، یک وجه مشترک دارند، آنها تمام عمر در حال یادگیری هستند، مدام کتابهای جدید میخوانند، فرهنگهای دیگر را مطالعه میکنند و زبانهای جدید میآموزند. برای آنها عادت به یادگیری، یک فرآیند روبهرشد دائمی است، چون بدون آن زندگی معنایی ندارد.