سبد خرید 0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

دیدار در سوسنگرد

دیدار در سوسنگرد

معرفی دیدار در سوسنگرد: نگاهی بر نقش رزمندگان اردبیل در سوسنگرد

  • نویسنده: سید سعید اطهرنیاری
  • ناشر: انتشارات خط هشت

معرفی کتاب دیدار در سوسنگرد: نگاهی بر نقش رزمندگان اردبیل در سوسنگرد

کتاب دیدار در سوسنگرد: نگاهی بر نقش رزمندگان اردبیل در سوسنگرد نوشته‌ی سید سعید اطهرنیاری، رشادت‌ها و خاطرات فرماندهان، رزمندگان و شهدای استان اردبیل را به تصویر می‌کشد که در روزهای ابتدایی جنگ در مقابل دشمن ایستادگی کردند و آن‌ها را شکست دادند.

درباره‌ی کتاب دیدار در سوسنگرد:

در طول تاریخ مردم ایران جنگ‌های زیادی را تجربه کرده‌اند و این سرزمین بارها عرصه تاخت و تاز دشمنان قرار گرفته است. ایرانیان غیور همواره با مقاومت در برابر مهاجمان، سینه سپر کردند و شجاعانه با دشمنان جنگیدند. این کتاب خاطرات و رشادت‌های جوانان اردبیلی در هشت سال دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد.

کتاب دیدار در سوسنگرد برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن خاطرات رزمندگان، شهیدان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس علاقه‌مند هستید، این کتاب برای شما لذت‌بخش خواهد بود.

در بخشی از کتاب دیدار در سوسنگرد می‌خوانیم:

در منطقه کوت عبدالله بودیم. خبر آوردند که سوسنگرد به محاصره نیروهای عراقی درآمده است. دستور دادند خودمان را به آن جا برسانیم و از سقوط شهر جلوگیری کنیم. به سوسنگرد که رسیدیم، با خرابی‌ها و ویرانی‌های بسیار مواجه شدیم. اکثر بچه‌های اردبیل با هم بودیم. داخل سوسنگرد پیرمردی را دیدیم، خودمان را به او رساندیم. او ابتدا با دیدن ما به وحشت افتاد؛ مضطرب و نگران خودش را عقب کشید و از ما فاصله گرفت. وقتی فهمید ایرانی هستیم شروع کرد به ناله و گریه، بر سر و صورت خود می‌زد و با صدای بلند گریه می‌کرد. کمی آرامش کردیم و علت کار را پرسیدیم. هر چه اصرار کردیم چیزی نگفت. زمان که گذشت و به ما اعتماد کرد به حرف آمد. از تجاوز نیروهای عراقی در شهر سوسنگرد گفت و از جنایاتی که انجام داده بودند حرف زد. عراقی‌ها در داخل شهر بودند و وحشیانه به مردم بی دفاع سوسنگرد می‌تاختند. پیرمرد را از شهر خارج کردیم و مشغول نبرد شدیم.

در جاده سوسنگرد- هویزه درگیری شدیدی بین ما و عراقی‌ها رخ داد. ژ-3 دستم بود. یکی از نیروهای عراقی را که جلوتر از بقیه حرکت می‌کرد زدم و با سرنیزه شکمش را دریدم. حرف‌ها و گریه‌های پیرمرد جلوی چشمم بود، انگار تلافی همه جنایات عراقی‌ها را از آن سرباز عراقی می‌گرفتم. دست‌ها و لباس‌هایم پر از خون شده بود وقتی دکتر چمران مرا در آن حال دید گفت: سریع برو بهداری و آمپول کزاز بزن و برگرد. قبول نکردم. به راننده‌اش دستور داد که مرا به بهداری ببرد و برگرداند. قبول کردم و سوار جیپ دکتر شدم. راننده مرا به بیمارستان صحرایی دب حردان رساند. آن آمپول را تزریق کردند و بلافاصله به خط برگشتم. تا نزدیکی‌های صبح، درگیر بودیم. خبری از دکتر نبود. دم دمای صبح دکتر را با میرجعفر دیدم.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مقدمه
بخش‌هایی از بیانات حضرت امام خمینی (ره) در باب سوسنگرد و…
جغرافیای دشت آزادگان
سوابق تاریخی
توابع شهرستان دشت آزادگان
سوسنگرد
رود کرخه
تپّه‌های رملی
دشت آزادگان در بحران
هجوم ارتش عراق، اشغال و آزادسازی بستان و سوسنگرد
محورهای هجوم
محور اول: تنگه چزابه – بستان – سوسنگرد
محور دوم: طلائیه – جفیر – کرخه کور
آغاز محاصره اهواز
سقوط سوسنگرد
عملیات غیور اصلی و آزادی سوسنگرد
ملاقات با تیمسار ظهیرنژاد
پیشروی از سمت شرق و اشغال ابوحمیظه
پیشروی از سمت غرب و اشغال دهلاویه
محاصره سوسنگرد
نامه سرنوشت‌ساز امام خامنه‌ای مدظله العلی
نامه مهم شهید دکتر مصطفی چمران
شکستن محاصره در سوسنگرد
شکست حصر سوسنگرد از زبان امام خامنه‌ای مدظله العالی
نبرد سوسنگرد
سرهنگ مهدی نبی زاده در سوسنگرد
خاطرات سیروس قویدل از جبهه سوسنگرد
کمک‌های مردمی اردبیل
سوسنگرد به رویات محمد ملکی
پایان تلاش دشمن در جبهه سوسنگرد
مصاحبه با دکتر چمران در تاریخ 2 آذر 1359
مصاحبه با حجه الاسلام محلاتی
سوسنگرد در عملیات نصر
تثبیت مواضع دشمن
دیدار در سوسنگرد
ما و چمران
نقش هوانیروز در عملیات آزاد سازی سوسنگرد و عملیات نصر
سوسنگرد از 1359/12/26 تا 1360/2/31
عملیات امام مهدی (عج) در محور سوسنگرد
عملیات غرب سوسنگرد
عملیات امام علی (ع) در محور تپه‌های الله اکبر
پیام‌ها و دستورها
لاله‌های سوسنگرد
نقشه‌ها
عکس و اسناد
فرهنگ واژه‌های نظامی
منابع

برگشت به بالا
خرید اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی با تخفیف و ارسال سریع