نقد و بررسی
کتاب ترکش ولگرد
کتاب ترکش ولگرد
در بخشی از کتاب ترکش ولگرد میخوانیم: فرمانده گفت: «همه آمادهاید؟ سلاح و مهمات کم ندارید؟ خب، پس یکبار دیگر نقشۀ عملیات را مرور میکنیم. همانطور که گفتم، دشمن فکر میکند ما فقط شبها بهش حمله میکنیم و انتظار ندارد اول صبح به آنها حمله کنیم.
از چند جناح جلو میرویم تا رودخانه را بگیریم. رودخانه نقش مهمی دارد که اگر دست ما باشد، کفۀ ترازو به نفع ما سنگین میشود. شجاعانه بجنگید و نترسید. خدا با ماست. با تکبیر من، حمله را شروع میکنیم!» من و اسماعیل کنار هم بودیم. من که خیلی ترسیده بودم. دلم مثل…
برای مشاهده کتاب های بیشتر با موضوع طنز دفاع مقدس کلیک کنید.
.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.