نقد و بررسی
چوپاچو
کنار حوض نشسته بودم و به نره غول فکر می کردم. بابا به من می گفت نره غول. اما من غول نبودم. فقط کمی از هم کلاسی هایم بلندتر بودم. اصلاً توی کدام فرهنگ لغت نوشته بودند که نره غول یعنی آدم قدبلند؟ بعد فکر کردم شاید نوشته باشند. من که همه فرهنگ لغت ها را ندیده بودم. شاید بابا دیده بود، اما من به حرف هایش اعتماد نداشتم. مثل آن حرفی که صبح زد. اصلاً کدام نره غولی نیمه شب راه می افتاد و توی کوچه های خلوت و تاریک راه می رفت؟ آن هم روی هوا. این توهم بابا دیگر شنیدنی بود. آن قدر تنها توی کومه اش نشسته بود و زهرماری دود کرده بود که توهمش زده بود بالا.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.