نقد و بررسی
رخت زندگی بر تن من
از بچگی حس خوبی نسبت به روزهای تعطیل داشتم. تا وقتی که پدر خدا بیامرزم زنده بود، روزهای جمعه به معنای واقعی روز خانواده بود. بهار پاییز، تابستان و زمستان، نان تازه برای صبحانه سر سفره داشتیم.نانا.ف از آنجایی که معلم بودعادت به سحرخیزی داشت وتا سفره صبحانه جمع می شد، ناهار هم آماده بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.