نقد و بررسی
کتاب مار و پله: داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران
کتاب مار و پله
زنی ریزنقش با قد کوتاه. زنی که می تواند در یکی استان های شرقی، غربی یا جنوب شرقی کشور سکونت داشته باشد. این کتاب جدید نشر شهید کاظمی، روایت جذابی از زندگی «خانم ادمین» است، عنصر پیوستی گروهک داعش! زنی که از نحوه شکنجه کردن داعش لذت میبرد.
همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم؛ از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم میآید. از عصر روز اول دردسرهای من شروع می شود. همیشه جرقه دعوا را عالیه می زند. سودابه از مسجد می آید و با کنایه حرف می زند، فکر میکند من چیزی به بازجو گفتم که 40 روز بازداشت بوده.
برای مشاهده کتاب های بیشتر با موضوع ایثار و شهادت کلیک کنید.
.
MareamAhmadi –
یه چیزی موقع خوندن کتاب باعث غرور وافتخار من بود خیلی به خودم بالیدم اونم از وجود سربازان گمنام امام زمان ونیروهای اطلاعاتی مسلط کشورمون که به همه چیز اشراف داشتند..خیلی فوق العاده و جذاب بود. مخصوصا که درباره عضویت یه زن در داعش بود و معمولا وقتی از زن و داعش حرف می زنیم، فقط یاد جهاد نکاح و اینجور مسائل می افتیم اما این کتاب بر عکس مسائل اعتقادی واخلاقی رو مطرح کرده بود برا همین متمایز هست این نوع دیدگاه وبیان و حرفای جدیدی برای گفتن داشت. و مهمتر اینکه نویسنده مسائل مبتذل رو مطرح نکرده بود و تمیز نوشته بود. خوندن این کتاب اطلاعاتی هم در مورد قومیتهای کشورمون بهمون مید۶?
گمنام –
یه روز عصر کتاب رو شروع کردم به قدری جذاب بود که فقط برا نماز مغرب وعشا روی زمین گذاشتمش و بعد از اون تا ۳ صبح یه نفس کتاب رو خوندم و لذت بردم ...چه موضوع بی نظیری،چه قلم شاهکاری چه پایان فوق العاده ای!خیلی خیلی لذت بردم از خوندن این کتاب، باورتون نمیشه اگه بگم دیدتون رو نسبت به خیلی چیزها و خیلی آدم ها عوض میکنه توی سریال خانه امن اسمش رو دیدم و الان دارم به این فکر میکنم چرا توی این مدت، امروز فردا کردم و نرفتم زودتر بخونمش ، دم هرکسی که واسه این کتاب زحمت کشیده گرم عجب مار پله ی خفنی بود خیلی چسبید.
Nima –
کتاب خیلی جذاب و گیرایی بود طوری که حتی وقتی کتابو مطالعه نمی کردم هم ذهنم درگیر ماجراهایی بود که اتفاق افتاده و مشتاق بودم کتاب رو ادامه بدم.
مخصوصا اینکه کتاب از زبان دختری همسن خودم که ادمین گروه داعش بوده و به هوای زندگی مذهبی وسرشار از معنویت تا مرکز خلافت داعش در افغانستان میره نوشته شده. نکته ای که توی این کتاب شادی آور و غرور آفرینه اشراف وتسلط نیرو های اطلاعاتی ما رو دشمن و زحمات اونهاست. و این قسمت کتاب هم خوب بود که تاکید میکنه محبتمون رو نسبت به اطرافیانمون کم نکنیم، نکنه بی توجهی ما باعث بشه یکی از عزیزانمون در مسیری بیفته که آتشش گریبان هممونو بگیره.این خیلی نکته مهمیه
Darya –
منکه شخصیتم اینجوره برخلاف دوران نوجوانی که رمانهای جذاب رو دوست داشتم، الان ترجیح میدم کتابی که میخونم داستانش واقعی باشه مخصوصا از این دست رمانهای امنیتی و این کتاب جزو مستندات جذابی بود که توی این زمینه مطالعه کردم،
واقعیتش قبلا کتابهای یک نویسنده دیگه که اسناد امنیتی رو تبدیل به رمان میکنه خونده م ولی متاسفانه توکتاب خیلی راحت وبی پرده درمورد مسائل اخلاقی مخصوصا اخلاق جنسی صحبت کرده بود، بعد از خوندن اون کتابها حس بدی داشتم و مدتی طول کشید تا جزئیات چیزهایی که خونده بودم رو تحلیل کنم و تو حافظه م محو بشه و فقط موضوع اصلی داستان یادم بمونه بخصوص کتابی که راجع به تشکیل شدن داعش بود. توی اون کتابها حسم هم نسبت به ماموران اطلاعاتی ایران کمی بد شد ولی این کتاب خیلی دید خوبی نسبت به اونها بهم داد.