کتاب «غرب شناسی؛ سیری در تحولات فرهنگی- سیاسی غرب از یونان باستان تا پایان هزاره دوم» نوشته سید احمد رهنمایی در پنج فصل به کاوشی فشرده در فرهنگ و سیاست غرب از دوره باستان تا پایان هزاره دوم می پردازد.

فصل اول کتاب به غرب پیش از قرون وسطی (غرب باستان) به عنوان عصر تاثیرپذیری از تمدن های شرقی و ظهور و تکون مبانی اندیشه های غربی؛ فصل دوم به قرون وسطی به عنوان عصر جاهلیت فرهنگی- سیاسی؛ فصل سوم به دوره رنسانس به عنوان عصر اصلاح طلبی، بازیابی و بازسازی اندیشه ها بر مبنای بی ارزش دانستن نقش دین؛ فصل چهارم به مدرنیسم به عنوان گریز شتابان از مذهب و معنویت و انسان جدای از عقیده و ایمان و فصل پنجم به پست مدرنیسم (فراسوی نوگرایی) به عنوان عصر تنگناهای فکری و واماندگی اندیشه های معرفت شناختی می پردازد.

کتاب در پایان به یک بخش جمع بندی و نتیجه گیری می رسد که در آن مباحثی چون تمدن و توحش غرب، تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غرب، بلای تمدنی که تحت نظارت دین و معنویت نباشد، جنبش اصلاح طلبی در غرب، آزاداندیشی در حوزه معرفت دینی، انزوای دین و فروپاشی اخلاق و فرهنگ و گذر از دوره نوگرایی به عصر فراسوی نوگرایی می پردازد.

چنانچه پدیده ای چون جهانی کردن فرهنگ (Globalization of culture) و یا فرهنگ جهانی «Global culture» را در نظر بگیریم اهمیت آگاهی و ضرورت شناخت ما نسبت به جهان پیرامون و ترفندهای غرب بیش تر احساس می شود.

امروزه غرب به سرکردگی آمریکا از طریق ابزارهای ارتباطی و کالاهای فرهنگی خود فرهنگ های حاکم بر جوامع کوچکتر را تحت تاثیر و نفوذ خود قرار داده است.

اکنون بیش از هر دوره دیگر کانون فرهنگ و ارزش های الهی- انسانی ما در تیررس سلاح های فرهنگی غرب قرار گرفته است؛ به گونه ای که با اندک بی توجهی و غفلت ممکن است در کام فرهنگ غرب استحاله، و در چرخش سیاست جهانی کردن فرهنگ، نسبت به اصالت های ارزشی و فرهنگی خویش بیگانه شویم.

نظر به نقشی که کارپردازان فرهنگی و فرهنگ مداران سیاسی آمریکا در روند شکل پذیری فرهنگ جهانی ایفا کرده و می کنند، پدیده هایی چون «جهانی کردن فرهنگ» و یا «آمریکایی کردن فرهنگ» را باید دو روی یک سکه دانست.

نتیجه آن که چنین پدیده ای در درجه نخست به حفظ و ثبات سلطه آمریکا و انتشار فرهنگ غربی- آمریکایی می انجامد و این یکی از بی شمار ترفندهایی است که استکبار جهانی در مسیر مقابله و مبارزه با فرهنگ اصیل و ناب اسلامی و قرآنی به کار بسته است.

کتاب «غرب شناسی» تلاش فشرده و موجزی است برای آشنایی نسل جوان، بویژه با آنچه فرهنگ و هنر غرب و خاصه آمریکا براساس آن شکل گرفته است و عقبه فکری و اندیشگی و آبشخور تاریخی آن به حساب می آید.

تلاش نویسنده بر این بوده است که با نگاهی اجمالی مخاطب خود را با کلیات و فصول مهم این تاریخ طولانی و این عقبه و سابقه بسیار مورد توجه و نیازمند شناخت، آشنا سازد.

کتاب در حجمی مناسب و مداخلی منتظم، با این رویکرد به سمت معرفت بخشی نسبی در این موضوع حجیم پیش رفته، و تقریباً و تحقیقاً موفق بوده است.

در فصل سوم کتاب در بخشی که به دوره رنسانس اختصاص دارد و به تبیین استفاده ابزاری از دین و فضایل اخلاقی می پردازد.

کتاب «غرب شناسی» در فصول مختلفش هم آنچنان که در بخش کوتاهی در بالا اشاره شد، سعی می کند به جزئیات معرفت شناختی به مناسبت و بنا بر مقتضای فصل، نزدیک شود؛ این نزدیکی گاهی جذابیت های تاریخی و عقبه اندیشگی معتنابهی را برای خواننده فراهم آورده است.

در پایان کتاب، کتاب شناسی خوبی از منابع فارسی، عربی و ترجمه ها و همچنین منابع انگلیسی وجود دارد که می تواند محل رجوع علاقه مندانی باشد که قصد دارند جامعیت قابل توجهی به گنجینه مطالعات خود در باب سیاست و فرهنگ غرب در طول تاریخ پرفراز و نشیبش بدهند.