نقد و بررسی
خواب نما: مجموعه رباعی
معرفی کتاب
آیا چیزی به نام حقیقت انسان وجود دارد؟ حقیقت انسان را چه کسی تبیین می کند؟ آیا حقیقت انسان امری ثابت است؟ آیا حقیقت انسان بر واقعیت او منطبق است؟
این که تفکر یونانی در این رابطه به کجا می رسد و یا این که طی مسیر تاریخی تحول این تفکر به تفکر دینی چه تغییری در تلقی از حقیقت انسان رخ می دهد و این که بعدها در دوران مدرن ابتدا به همپوشانی حقیقت با واقعیت انسان و سپس به واسازی مجدد این دو، اما با ملاحظات مادی گرایانه می رسیم و بالاخره این که «نیچه» از راه می رسد و به کل منکر وجود حقیقت می شود، همه و همه یک طرف و جست و جوی این حقیقت یک طرف دیگر!
ظاهرا حقیقتی باید باشد که یکی برای آن استقلالی قائل است و دیگری نیست.
«امیر مرادی» در رباعیات خود به این استقلال قائل است چرا که دائما در جست و جوی این حقیقت سرگردان است.
درونمایه جست و جوی این ذات ثابت گمشده، از رباعیات مجموعه «خواب نما»، اشعاری محتواگرا و اندیشمندانه ساخته است.
این اندیشه علی رغم داشتن ردپاهایی در آموزه های فیلسوفانی مدرن چون «هایدگر»، ذاتا اندیشه ای سنتی است که ریشه به تفکر مثلی «افلاطون» می رساند.
آیا با همین ملاحظه نیست که زبان و بیان این رباعیات تمایلی آشکار به آرکاییسمی نرم و کنترل شده را نشان می دهد؟
نوعی کهن گرایی که با نگاه شهودی شاعر/عارفان بزرگ تاریخ ادب فارسی نسبت می یابد.
در این نوع بیانی شاعر به جای توجه به اشیاء پیرامون خود به دایره واژگانی متوسل می شود که اساسا ذهنی اند و باری نمادین دارند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.