نقد و بررسی
دموکراسی یا دموقراضه
معرفی کتاب
داستان در زمان های دور و در کشوری نامعلوم می گذرد. راوی داستان، ظاهراً پژوهشگری تاریخی است که با کشف و سند خوانی خود، ماجرا را برای خواننده روایت می کند. مطابق این تحقیق، در سالیانی دور، پادشاهی که در آستانه مرگ قرار دارد وصیت می کند هر ۲۵ فرزند او در مقاطع ۲ ساله به ترتیب پس از مرگ او بر تخت شاهی بنشینند، اما نه به ترتیب سن بلکه به رأی مردم. هر یک از فرزندان در دوره سلطنت خود ظلم های فراوانی به مردم می کنند و مردم هر بار، رنجیده از یکی به دیگری پناه می برند اما صورت مسأله تغییر نمی کند. سرانجام تصمیم می گیرند بیمار ترین، زشت ترین و نادان ترین آنان را انتخاب کنند تا دمی بیاسایند. نام فرزندان شاه همگی پیشوند «دمو» دارد و این آخری «دمو کافیه» نام دارد که در زبان مردم شهر به «دمو قراضه» شهرت یافته است. او پس از استقرار، با اتکا به هوش شیطانی و روان پر عقده خود، تیم و حلقه خاصی را سامان می دهد و قوانین طلایی خود را به کار می بندد و ترکیبی از ظلم و عوامفریبی را می سازد.
شتاب او در تخریب مملکت که با ادعای خدمت صورت می گیرد عملاً بیشترین کمک را به دشمن می کند، هرچند در آخر داستان معلوم می شود او واقعاً عامل بیگانه بوده و سرانجام نیز به آنان پناه می برد و کشور را تسلیم دشمن می کند. متن زیر سخنرانی دموقُراضه خطاب به مدیران حکومتی است که در آن می کوشد اصول حکومت داری را به آنان بیاموزد. ۱.مردم همه گوسفندند و ما چوپان: حواستان باشد! بزرگ ترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است.
شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمی توانید بر آنها حکومت کنید. بهای مردم را شما معین می کنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان می گذارند که هیچ جور نمی توانید بخرید. و تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است؛ قیمت آدم های اندیشمند چاق و چله. و الّا قیمت بقیه ی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر. نتیجه این که: مردم را هر جور بار بیاورید، بار می آیند. اگر به آنها احترام بگذارید، فکر می کنند که شما موظفید به آنها احترام بگذارید. اگر به آنها توضیح دهید، گمان می کنند که شما موظف به توضیح دادن اید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.