ابر می بارید و باران نه!

ابر می بارید و باران نه!

4,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد




متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. می‌توانید از طریق لیست بالای صفحه، از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید
افزودن به لیست انتظار

نقد و بررسی

ابر می بارید و باران نه!

معرفی کتاب

«صادق» و همسرش «سحر» و فرزندشان «شبنم» در خواب بودند. صادق در خواب می دید که «باران می بارد و همه خوابند، اما او با بیدار شدن و پوشیدن لباس به خیابان می رود. مسافرکشی او را سوار می کند، اما بر سر سردی هوا و بارش باران، با هم بحث می کنند و صادق پیاده می شود. بعد از آن صورتش را به سمت آسمان می برد و چند قطره باران چهره اش را می پوشاند. کم کم هوا روشن می شود و او با خرید نان سنگک به خانه برمی گردد». اما صادق هنوز خواب است. همسرش بالای سر او می رود، او را صدا می زند، اما دیگر هیچ صدایی از صادق به گوش نمی رسد. روز تشییع پیکر او، هوا ابری بود، اما باران نمی آمد. داستان حاضر تحت عنون «ابر می بارید و باران نه» یکی از پنج داستان کوتاه مجموعه حاضر است. عناوین دیگر داستان ها بدین قرار است: حرف های سبز؛ چهار نخل؛ میز گرد؛ و تابلو شهادت.

وزن 230 g

مشخصات

  • زبان کتاب
    فارسی
  • شابک
    978-964-337-500-3
  • سال نشر
    1390
  • چاپ جاری
    2
  • تاریخ اولین چاپ
    1387
  • شمارگان
    2200
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    176
  • ناشر
    کتاب نیستان
  • نویسنده
    محمود اسعدی
  • وزن
    230
  • تاریخ ثبت اطلاعات
    چهارشنبه 27 آبان 1394
  • تاریخ ویرایش اطلاعات
    یکشنبه 9 خرداد 1400
  • شناسه
    36099
  • دسته بندی :

    رمان و داستان کوتاه (2-29)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ابر می بارید و باران نه!”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

محصولات مرتبط

شما هیچ محصولی را مشاهده نکرده اید.