نقد و بررسی
جبرئیل و دریا
معرفی کتاب
در این فیلمنامه داستان یک نوجوان و ماجرای سفر طولانی او روایت می شود. این پسر که در منطقه سیستان و بلوچستان زندگی می کند تصمیم دارد در مسابقه جشنواره موسیقی مقامی شرکت کند.
«پیرمحمد» در زابل ساز قیچک می زد. او برای جشنواره موسیقی که قرار بود به مناسبت میلاد امام زمان (عج) در تهران برگزار شود دعوت شده بود. او باید ظرف ده روز خود را برای مسابقه آماده می کرد، اما بر اثر اتفاقی دست او می شکند و پسرش «جبرئیل» بعد از آموزش کوتاه مدت توسط پیرمحمد عازم تهران می شود. در مسیر حرکت به سوی تهران، او با یک جانباز و دختری فال فروش به نام «مارال» آشنا می شود. مرغ عشق مارال فرار می کند و جبرئیل برای گرفتن مرغ عشق مارال تلاش می کند، اما موفق نمی شود. مارال غمگین به خانه می رود. جبرئیل از قطار جا می ماند و برای یافتن کلبه مارال و کمک به او راه می افتد و درگیر ماجراهایی می شود که در این فیلم نامه به تصویر کشیده شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.