نقد و بررسی
در بهار خرگوش سفیدم را یافتم
بهار، تابستان، پاییز و زمستان هر فصل سال، یک رنگ دارد. در بهار که رنگ جوانه ها و شکوفه هاست، مادرم روی پیراهن من شکوفه ها را گلدوزی کرد…در تابستان پدرم برای من یک جفت کفش سبز خرید، کفشم را پوشیدم و به باغ همسایه رفتم…من یک قناری زرد داشتم. در پاییز قناری من از قفس گریخت و روی برگ های زرد درختان نشست…من یک خرگوش سفید هم داشتم، در زمستان خرگوش سفیدم به کوچه دوید و ناپدید شد…باز بهار آمد. صبح زود با آواز قناری بیدار شدم، برف ها آب شده بود، به کوچه دویدم، یک سفیدی در کوچه می دوید. این خرگوش سفید من بود. فریاد زدم: تو آزاد هستی، خرگوش کوچک سفید! بعد پیراهن پر شکوفه ام را پوشیدم، بازی کردم، دویدم، خندیدم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.