نقد و بررسی
مجموعه قصه های آموزنده: شیر بازیگوش (ده جلد در یک مجلد)
شیر کوچولو که گیج شده بود، همانطور ایستاد و به موشی نگاه کرد. آخر هنوز باورش نشده بود که چه کار بدی کرده است.
موشی که در رودخانه افتاده بود و همه جایش خیس شده بود ، با فریاد کمک می خواست.
شیر کوچولو که از افتادن به رودخانه می ترسید. به خودش جرات داد جلو رفت. او به دوستش موشی کمک کرد تا بتواند از آب بیرون بیاید.
وقتی موشی از رودخانه بیرون آمد و نفسی تازه کرد؛ شیر نمی دانست از او معذرت خواهی کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.