نقد و بررسی
کتاب من میترا نیستم
من میترا نیستم
کتاب من میترا نیستم روایت بانویی 14 ساله است که از بچگی آرزوی شهادت داشت و در آخر به آرزوی خود می رسد. این بانوی شهید در کودکی نامش میترا بوده است ولی بزرگتر که می شود نامش را به زینب تغییر می دهد
شب اول فروردین سال 1361 زینب بلند شد چادرش را سر کرد و برای نماز جماعت به مسجد المهدی در خیابان فردوسی رفت . او معمولا نمازهایش را در مسجد می خواند . تلویزیون روشن بود و شهلا و شهرام برنامه سال تحویل را تماشا می کردند .
دلم نیامد با زینب مخالفت کنم و از او بخواهم که مسجد نرود . زینب مثل همیشه به مسجد رفت .
بیشتر از نیم ساعت از رفتن زینب به مسجد گذشت و او برنگشت . نگران شدم .
برای دیدن کتاب های بیشتر با موضوع ایثار و شهادت اینجا کلیک کنید.
.
Nima –
خیلی زیبا بود انشاالله من و همه مثل این بانوی خوب وپاک دامن باشیم و نتیجه کارمان بهشت باشد امین یا رب العالمین
MareamAhmadi –
زینب خانم بی نظیر بود ! یک شخصیت بسیار بزرگ با وجود سن کم . به همه پیشنهاد میکنم که حتما این کتاب رو مطالعه کنن بخصوص دختران جوان و نوجوان
Darya –
داستان زندگی زینب خیلی زیبا بود. خودش یک استاد اخلاق بود با اون تلاشهایش برای خودسازی و مراقبه و دفتر و جدولهای محاسبه نفسش واقعا چقدر زیبا..
مطمئنم که چقدر زندگی زینب برای من و امثال من درس دارد. و چقدر دوست دارم مثل زینب باشم. محتوا قلم کتاب عالی بود
MAhdi –
زندگی اجتماعی زینب توی اون سن و سال برام خیلی جالب بود. اینکه چطور با وجود تفاوت های عمیقش با بقیه، باهاشون ارتباط برقرار می کرد و سعی در ایجاد اثر مثبت داشت. من بعد از خوندن کتاب فقط دلم می خواست برم گلزار شهدا پیش زینب خانم. انگار که بعد از یه عمر یه دوست پیدا کرده باشم که بخوام زودتر ببینمش.
گمنام –
زینب انتخاب شده بود. این پررنگترین جملهای هست که تو گوشم زنگ میخوره. اما ما هم میتونیم به جایی برسیم که انتخاب بشیم و این رو از زندگی شهیدانهی زینب عزیز فهمیدم. بعد از خوندن هر کتاب دربارهی شهدای بزرگوار، حضورشون رو بیشتر احساس میکنم و بیشتر باور میکنم که به قول زینب عزیز شهید نزد خدا روزی میخوره. دستمون رو بگیرین توی دنیای تیره و پروحشت، گم شدیم…
مهدی –
کتاب خیلی اموزنده ای بود به من نشان داد که میدان مبارزه هر جایی میتونه باشه شهیده زینب تونست با تلاش و پشتکار در راه حق حتی از کسانی که فکر میکنیم به شهادت نزدیک ترند هم جلو بزنه. برنامه های خود سازی و مراقبه این شهید برای من درس و الگوی خوبی بود. یکی از رمز های موفقیتش در این راه رو احترام به مادرش میدونم که خدا راه خود سازی رو براش باز تر کرد. این شهید تونست راه صد ساله یه عالم روبا وجود سن خیلی کمش طی کنه
Sara –
┄┅═❁﷽❁═┅┄ کتاب بسیار درس آموز بود و یاد داد میتوان در هر جایی شهید بود اگر همه زندگی را جهاد دید و به وظیفه عمل کرد.. حس میکنم خیلی خیلی عقبم و راه رشد بسته نیست؛ کافیست اراده کنم تا خدا راه را هموار کند
Mahya –
_باور شهادت دختر 14 ساله برای خیلی ها سخت بود … _سختشان بود که اورا شهید بخوانند… _مگه شهید دختر هم داریم؟! این ها بریده هایی از کتاب به روایت مادر شهیدبود،بریده هایی که یادم اورد حساب و کتاب ادم ها با خدا خیلی فرق میکند … گویی از دید ادم های ان موقع حتما باید سن و سالی داشته باشی ،مرد باشی ، جنگ رفته باشی یا نهایتا بمبی خمپاره ای چیزی به خانه ات خورده باشد تا شهید خطابت کنند ..
Dony –
با خواندن من میترا نیستم فهمیدم که چطور میشه راه خدارو رفت،با ساده بودن و ساده زیستن و ساده خوردن .چطور ازوقت هامون استفاده کنیم و برای قرآن خوندن ودعا کردن برای رهبروجامعه مفید باشیم . اتفاقاتی که اطرافمون میگذره مهم باشه برامون
Komail –
خودسازی زینب چه قدر زیباست،کم خوردن،کم خوابیدن،نماز شب،صدارو بالا نبردن ورزش روزانه دقیقا شبیه عارفهای پنجاه ساله
Javad –
کتاب خوبی بود . دختر نو جوانی که عاشق خدا و کاربرای خدا بود چه زیبا در اخر در راه خدا شهید شد . کارهایی که معمولا از یک دختر چهارده ساله انتظار نمی رود انجام میداد . اون واقعا میترا نبود