نقد و بررسی
کتاب عبد صالح
کتاب عبد صالح
عبد صالح مروری است بر خاطرات وسیره شهید مدافع حرم عبدصالح زارع بَهنَمیری.
شهیدی که وقتی خاطراتش را مرور میکنی خاطرات سرداران و بزرگمردان دوران دفاع مقدس برایت زنده میشود.
بازخوانی خاطرات و لحظات زندگی مدافعان حریم عقیله بنی هاشم، حس احترام و ارادت به ساحت والای شهدا را دوچندان کرده، انگار که قرار است کلام چمران شهید را اثبات کنند که میگفت: « وقتی شیپور جنگ نواخته شود فرق بین مرد و نامرد، تشخیص داده میشود.»
حالا شیپور جنگ نواخته شده و جوانانی که عمری از شهدا و مردانگیهای دوران دفاع مقدس شنیده بودند، از جا برخاستهاند و خود را به میدانِ مبارزه با کفر و پلیدی رساندهاند. پاسدارِ شهید عبدالصالح زارع بهنمیری یکی از همین جوانان است که برای رسیدن به این توفیق الهی و جهاد در راه خدا، تلاش زیادی کرده است.
کتاب خاطرات او امروز پیش روی ماست، خاطراتی سرشار از معنویت، اخلاص، مردانگی و غیرت. خاطراتی که مدام به ما تلنگر میزند که چرا ما نباید جزء جوانان غیور مدافع حرم نباشیم؟ چرا نشستهایم و تماشا میکنیم؟ چرا فقط به حرف زدن و از شهدا گفتن بسنده کردهایم؟ و به راستی نقش ما در تاریخ اسلام کجاست؟
MareamAhmadi –
من کتاب خاطرات شهدا رو زیاد خوندم اما این کتاب جذابیت دیگری داشت برام نمیدونم شاید یه سال اعتکاف با مادرشون حرف زدم ولی به هر حال خیلی عالیه توصیه میکنم شمام بخونیدش اونوقت برا منم دعا کنید
Darya –
کتاب جذابی بود مخصوصا اون بخش ارتباط قلبیش با مادرش من خودم همیشه میگم مامانم از کجا میفهمه برا من چه اتفاقی میافته ولی با خوندن این کتاب فهمیدم مامانا همینجورین
مهدی –
وقتی این کتاب رو خوندم با تمام لحظاتش اشک ریختم چقدر مادرشون بزرگوارن?